اندر احوالات خانه تکانی
جونم برات بگه مثلا میخواستم خونه تکونی کنم فقط و فقط واسه دل خودم اما نیکی کوچولو مگه میذاره وقتی بیداره همش ما در خدمتشون هستیم یا باید دور خونه بچرخونیمشون یا باید باهاش بازیای مهیج انجام بدیم که ایشون خوششون بیاد وقتی خواب هستن هم که باید بی سر و صدا باشیم که بیدار نشن کلا خونه تکونی امسال به کارای دم دستی سپری شد شب 4شنبه سوری هم بیرون نرفتیم که یه وقتی نیکی خانم نترسن بگذریم که من بیشتر میترسیدم همسایه ها آتیش و قلیون برقرار کرده بودن و ما از بالکن نظاره گر بودیم وی کردیم ولی خوب سعی کردیم بهمون بد نگذره ولی خداییش این بچه ها انرژیشون تمومی نداره من که بریده بودم اونقدر حرکات نمایشی ابداع کردم ساعت 10 بردم بخوابونمش تازه همسایه ها آ...